پسری به اسم معراج

جای برای عروج دلم

پسری به اسم معراج

جای برای عروج دلم

من حسینی شده دست امام حسنم
حسنــیــم بنویسید به روی کــفــنــم

طبقه بندی موضوعی

آبـــــ . . .

يكشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۲، ۰۳:۲۳ ب.ظ

آیا باید زنده بمانم و شرمنده این همه مجروحی شوم که از من آب میخواهند؟
ای حسین تو که خود تشنگی چشیده ای کاری بکن...
ای زینب این همه مجروح که اینجا افتاده اند، برای لبان خشک تو در اسارت گربه ها کردند...
ای عباس کجایی؟
وقتی آن نوجوان دست دراز کرد طرفم و گفت : « آب! »
نشستم کتارش و به سر خود زدم و شروع کردم به کندن گل و لای تا مگر از زمین آب بجوشد...
اما جای آب از زمین خون از سینه او میجوشبد
وقتی دیدم دارد جان میدهد؛ دستش را گرفتم و پیشانی ام را گذاشتم روی جوشش خون سینه اش و به سیری دل گریه کردم...

منبع:
کتاب نه ابی نه خاکی نوشته علی موذنی

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۶/۱۰
meraj bagheri

کتاب

حسین

شهید

نظرات  (۴)

سلام بازم مثل قبل عالیه وبت
سلام...

یا حسین تشنه لب...که بیش از آنکه تشنه آب باشد تشنه ی لبیک بود...
---------------------------
بروزم با مطلب

" وقتی شعار های امریکا سوژه خنده میشوند "

منتظر حضور گرمتان هستیم.
۱۶ شهریور ۹۲ ، ۰۳:۳۷ راه پر از تو میشود...

 کیف کردید با کتاب؟!

فوق عالیه..!

پاسخ:
اره من خیلی وقت پیش خونده بودم دوباره هم خوندم گفتم بنویسم بعضی مطلباشو...
قابل تامل بود...


یاحسین علیه السلام
پاسخ:
ممنون که سر زدی...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی