شیخ: خداوند می فرماید: «اگر او را یاری نکنید، هر آینه خدا او را یاری کرده
است؛ هنگامی که کافران او را بیرون کردند؛ در حالی که یکی از دو تن بود،
هنگامی که هر دو در غار بودند؛ آن گاه که به همراه خویش گفت: اندوه مدار! خدا
با ماست؛ پس خدا آرامش خود را بر او فرستاد و او را به سپاهی که شما نمی
دیدید، نیرومند گردانید.»
عبارت (اذیقول لصاحبه) دلالت بر ابوبکر دارد که همراهی پیامبر صلی الله علیه و
آله نموده است.
پیامبر صلی الله علیه و آله او را با خود در شب هجرت برد؛ زیرا می دانست
ابوبکر خلیفه او خواهد بود و وجود او لازم است؛ لذا او را برد تا از دسترس
دشمن خارج باشد.
واعظ: اولاً شما که خلفا را چهار تن می دانید و اگر حفاظت جان و خلیفه را بر
پیامبر صلی الله علیه و آله لازم می شمارید، بایستی پیامبر صلی الله علیه و آله
هر چهار نفر را با خود می برد.
در ثانی پیامبر صلی الله علیه و آله ابوبکر را با خود نبرد؛ بلکه همان طور که
علمای خودتان نقل کرده اند، بعد از رفتن پیامبر صلی الله علیه و آله ، ابوبکر
نزد علی رفت و از حال حضرت صلی الله علیه و آله سوال کرد. علی علیه السلام
فرمود: به خارج مدینه رفتند.
ابوبکر هم در بین راه خود را به ایشان رساند و ناچار به اتفاق رفتند؛ زیرا به
نقل علمای خودتان پیامبر ترسید که اگر او را با خود نبرد، بازگردد و کفار را
از محل رسول الله صل الله علیه و آله مطلع کند؛ علاوه بر اینها، صاحب (هم
صحبت) کسی بودن به تنهایی شرافتی ندارد؛ یوسف علیه السلام هم، هم سلولی خود
را صاحب می نامد؛ چنان که قرآن در این مورد از زبان یوسف علیه السلام می
فرماید: (یا صاحبی السجن ...)
و یا داستان آن دو برادر که یکی مؤمن بود و دیگری کافر، که خدا مؤمن را صاحب
کافر می نامد، آنجا می فرماید: (قال له صاحبه ...)
و اگر چند گام همراهی با پیامبر صل الله علیه و آله را فضیلت می شمارید، چرا
چشم از فضایل علی علیه السلام پوشیده اید که از طفولیت با پیامبر همراه و
همگام بود؟
و اگر در شب هجرت او را با خود نبرد، امین تر از او نداشت که
عیالات خود را به او بسپارد و امانات مردم را باز گرداند. همراهی حقیقی با
رسول الله صل الله علیه و آله، خفتن در بستر آن حضرت بود.