پسری به اسم معراج

جای برای عروج دلم

پسری به اسم معراج

جای برای عروج دلم

من حسینی شده دست امام حسنم
حسنــیــم بنویسید به روی کــفــنــم

طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غریب» ثبت شده است


دقت کردید بعضی اسم ها بوی غربت میدن
مثل شهید
مثل مدینه
مثل حسن !
مثل سامرا!!!

کلا نمیدونم چی بنویسم...

فقط  یه کلام:

آجرک الله یا مولا یا سید القائم یا صاحب العصر و الزمان عج



۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۲ ، ۲۰:۱۱
meraj bagheri
کلا ادم های احساسی بیشتر پاگیرشن
یعنی هوا آدم های حساس عاطفی رو بیشتر داره
چون پسرشم خیلی احساسی بوده خوب کار بلده

کسی که بدون چه مدلی با ادم احساسی رفنار کنه خیلی کمه اون هایی هم که بلدن میدونن چقدر سخته
حسابی این کاره است دست کم نمیشه گرفتش

فداش بشم نمک گیرش که بشی ولت نمیکنه هر کاری کنی حتی اگه بگی ولم کن هم بازم دست میکشه سرت و میگه:
 داغی نمیفهمی مگه میشه ولت کنم؟!

آدم های عاشق خوب میدونن تا وقتی عاشق نشدی معشوق دنبالته؛ اما وقتی عاشق شدی دیگه وقت ناز کردن معشوق
هی یک قدم تو میری اونم یه قدم میاد تا یخوای حسش کنی یه قدم میره عقب میری دنبالش همین طوری میکشه میبرتت
برا همینم میگم خوب بلد با ادم های احساسی چه مدلی رفتار کنه



پی نوشت: السلام علیک یا شمس الشموس...

پی نوشت: یک وقت نشه تو این قدم به قدم راه رفتن ها کم بیاریم نریم دنبالش چون فقط ادم های احساسی ادم های احساسی رو در ک میکنن و وقتی نری احساسش یه جوری میشه مثل همون احساس هایی که تو بعد تنها شدن داری...

پی نوشت: تلوزیون کلی داره حرم نشون میده: انقلاب ؛ گوهر شاد؛ پنجره فولاد... کلی ادم تو راه دارن میان اما ...




یک زیارت
یک بنجره یه دنیا غربت
دم غروب مدینه خلوت
پبشت آقا یکی دو ساعت

یه مصیبت
برای اون غم ها که داری
اون همه زخم تن که داری
ولی بازم کفن که داری


۱۸ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۲ ، ۲۳:۵۷
meraj bagheri

بعضی وقت ها دیگه آدم هر چقدرم صبور باشه کفرش در میاد...
میزنه به سیم آخر طرف مقابل میشوره میندازه رو بند خشک شه...

به قول این داش احسان وقتی یارو داره راه بد میره همه سرشون کردن زیر برف کسی نمیگه ترمز بکش کجا میری؟!
اما خدا نکنه بفهمن که از 8760 ساعتی که یک سال عمرته، 2 ساعت میری هییت...
یا از میلیون میلیون پولی که خرج مزخرفات میشه دادی برای یک کار مذهبی یا نعور به الله میزان مطالعه ات از هری پاتر و حسن کچل اومده بالا تر دیگه وا مصیبتا...!!!

تو فک و فامیل و دوست و آشنا همه سر تکون میدن از روی تاسف و رساله شون رو باز میکنن و فتوا دادن شروع میشه...

حالا بگم چی شده:

اومد هلک و هلک خونه ما سر کنابخونه من 3 ساعت بالا پایین کرده بعد رفت نشسته رو مبل جلو همه میگه:
برید کتابخونه این معراج ببینید اون وقت میفهمید این فلان فلان شده ها چه جوری مخ مردم شست شو میدن!!!
هر هفته جمع میشن هییت ،حلقه ،اردو ،مشهد ،قم همه اینا فردا دچار افسردگی میشن دیونه میشن!!!!
هنوز نفهمیدن ادم باید دلش پاک باشه!!!

اخه برادر من خواهر من عزیزم دلبندم اخه الاغ

ادم دلش پاک باشه عملش درست میشه
 من افسده ام که ماشالا تو کلاس معلما بالا سر منن که با هر تیکه یه دونه پسی بزنن بهم
نه دودی ام نه الکلی ام
مسافرتم که سر جاشه به همه کارام از درس و گرفته تا بقیه کار هام
یا تو که زاییدی زیر دانشگاه  و شدی مثل تنباکو سوخته...
 چرا هی حرف مفت میزنی؟!

بعد باحالیش اینکه میگه :
من پای درس این گندتون(منظور آیت الله بهجت) نشستم به جای نرسیدم تو که هنوز بچه ای آخر میفهمی اینا اول به فکر منفعت خودشونن...

(مطهری .طهرانی.شریعتی.شوشتری .فمی الان من کتابشون بخونم پول نفت اون دنیا تو جیبشونه  با بارانه نمیدونم!؟)

منم نه گذاشتم نه برداشتم گفتم: خوب مشکل از تو بوده، گنده ما پای درس گنده تر از خودش نشست به همه جام رسید ....
عیب از مسلمانی تو است...




پی توشت: اعتقادات هر کس مثل مسواک شخصی میمونه لطفا تو حلق بقیه فرو نکن...
پی نوشت: فرق تبلیغ و تحمیل بفهم بعدبیا قد قد کن
پی نوشت: مخاطب خاصی نداشت گفتم که خالی شم و اطلاعات عمومی تون بره بالا...
پی نوشت: اعصاب زیر خط فقر :X



۱۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۲ ، ۱۳:۰۶
meraj bagheri

چند وقت پیش که داشتم تو کتاب فروشی چرخ میزدم, وسط رمان ها چشم به یک رمان افتاد که اسمش و بعد شکل و ظاهر کتاب منو به خودش جلب کرد!

کتابی به اسم " محمد ص " نوشته آقای ابراهیم حسن بیگی...

نمیدونم چرا اما تو این مدت طولانی که رو آوردم به کتاب خوندن اصلا دنبال خوندن و مطالعه درباره "پیامبر اسلام ص" نرفته بودم و فکر میکردم همه زندگی این شخص همین حرف هایی که تو کتاب دینی و تاریخ مدرسه برامون نوشتم....اما

وقنی شروع کردم و کتاب300 صفحهای رو یک روزه تموم کردم و تو هر صفحه اش درس های جدید گرفتم تازه فهمیدم چقدر شخصیتی به این بزرگی در زندگی منی که ادعا حزب اللهی بودن میکنم غریبه...


آخر کتاب بنا به عادت همیشه ی که چند جمله مینویسم ,نوشتم:

«ابمان, تفکر, سکوت, صبر ویژگی هایی که میتواند امی ِ یتیمِ تنهایی را اشرف مخلوقات کند....40 سال خودش رو درست کرد هزاران سال ادم های دیگر را...»

امضاء : معراج

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۲ ، ۰۰:۴۱
meraj bagheri