السلام علیک یا مولا...
دوشنبه, ۹ دی ۱۳۹۲، ۱۰:۲۱ ق.ظ
منوی بلاگ
طبقه بندی موضوعی
-
رفیق راه
(۱۸) -
گم راه
(۴) -
شهدای راه
(۱۲) -
حرف تو راه
(۲۶) -
کتاب راهنما
(۴)
کلمات کلیدی
بایگانی
- ارديبهشت ۱۳۹۳ (۱)
- فروردين ۱۳۹۳ (۳)
- بهمن ۱۳۹۲ (۱)
- دی ۱۳۹۲ (۹)
- آذر ۱۳۹۲ (۶)
- آبان ۱۳۹۲ (۱)
- مهر ۱۳۹۲ (۱)
- شهریور ۱۳۹۲ (۸)
- مرداد ۱۳۹۲ (۵)
پیوندهای روزانه
پیوندها
- دل نوشته های یک پسر (داداش مجازیم)
- بلوع راهی به آسمان (پیشنهادی)
- پرتال متقین( آیت الله طهرانی )
- حقیقت جو باش نه واقع بین!
- دلنوشته های یک کبوتر
- عاشقان سید الشهدا
- سید مجتبی علمدار
- هییت رهروان حجت
- کبوتر ( پیشنهادی )
- سرزمین عاشقان
- سرگذشت من...
- پرتال شیخ شهید
- آسمان 313
- وصیت نامه
- مرصاد نامه
- real life
- اهورا...
- عین لام
- کسوفــ
- مهاجم
- عطش
- جوادیه
- ذره
- خدا
- وبلاگ رسمی شرکت بیان
- صندوق بیان
۰۹ دی ۹۲ ، ۲۳:۴۷
*** ذره***
*** ذره***
سلام...
تشریف بیارید ....*دکتر....*
http://zareh.blog.ir/post/277
ایام سوگورای بر شما تسلیت...
پاسخ:
همچنین...
همچنین...
۱۰ دی ۹۲ ، ۱۴:۵۷
سجاد مؤذنی
سجاد مؤذنی
فکرم همه‌جا هست، ولی پیشِ خدا نیست
سجادهٔ زَردوز که محرابِ دعا نیست
گفتند سر سجده کجا رفته حواست؟
اندیشه سَیّالِ من ـ ای دوست ـ کجا نیست؟!
از شدّتِ اِخلاصِ من عالَم شده حیران
تعریف نباشد، ابداً قصدِ ریا نیست!
از کمّیتِ کار که هر روز سه وعده
از کیفیتش نیز همین بس که قضا نیست
یک ذرّه فقط کُندتر از سرعتِ نور است
هر رکعتِ من حائزِ عنوان جهانی‌ست!
این سجدهٔ سهو است؟ و یا رکعتِ آخر؟
چندی‌ست که این حافظه در خدمتِ ما نیست
ای دلبرِ من! تا غمِ وام است و تورُّم
محراب به یاد خمِ ابروی شما نیست
بی‌دغدغه یک سجدهٔ راحت نتوان کرد
تا فکر من از قسطِ عقب‌مانده جدا نیست
هر سکّه که دادند دوتا سکّه گرفتند
گفتند که این بهرهٔ بانکی‌ست، رِبا نیست!
از بس که پیِ نیم وَجَب نانِ حلالیم
در سجدهٔ ما رونق اگر هست، صفا نیست
بَه بَه، چه نمازی‌ست! همین است که گویند
راهِ شُعَرا دور زِ راهِ عُرَفا نیست
سجادهٔ زَردوز که محرابِ دعا نیست
گفتند سر سجده کجا رفته حواست؟
اندیشه سَیّالِ من ـ ای دوست ـ کجا نیست؟!
از شدّتِ اِخلاصِ من عالَم شده حیران
تعریف نباشد، ابداً قصدِ ریا نیست!
از کمّیتِ کار که هر روز سه وعده
از کیفیتش نیز همین بس که قضا نیست
یک ذرّه فقط کُندتر از سرعتِ نور است
هر رکعتِ من حائزِ عنوان جهانی‌ست!
این سجدهٔ سهو است؟ و یا رکعتِ آخر؟
چندی‌ست که این حافظه در خدمتِ ما نیست
ای دلبرِ من! تا غمِ وام است و تورُّم
محراب به یاد خمِ ابروی شما نیست
بی‌دغدغه یک سجدهٔ راحت نتوان کرد
تا فکر من از قسطِ عقب‌مانده جدا نیست
هر سکّه که دادند دوتا سکّه گرفتند
گفتند که این بهرهٔ بانکی‌ست، رِبا نیست!
از بس که پیِ نیم وَجَب نانِ حلالیم
در سجدهٔ ما رونق اگر هست، صفا نیست
بَه بَه، چه نمازی‌ست! همین است که گویند
راهِ شُعَرا دور زِ راهِ عُرَفا نیست
۱۱ دی ۹۲ ، ۱۲:۴۷
محمد
محمد
پله ها آگاهی ؟
هه...
یه بار نشسته بودم اونجا ، کودک درونم کرمش گرفت مجبورم کرد برم بالا . دیدم یارو روش اونوره . دره تراسم باز بود
هیچی دیگه ....
رو به روی گنبد طلا ...
بدون هیچ مانعی ...
ی یه ربی تو حال خودم بودم که یهو خفت شدیم ( با دوستم بودم )
نزدیک بود شب بریم پشت میله ها ، هه...
به خیر گذشت
جای همه خالی بود ...
هه...
یه بار نشسته بودم اونجا ، کودک درونم کرمش گرفت مجبورم کرد برم بالا . دیدم یارو روش اونوره . دره تراسم باز بود
هیچی دیگه ....
رو به روی گنبد طلا ...
بدون هیچ مانعی ...
ی یه ربی تو حال خودم بودم که یهو خفت شدیم ( با دوستم بودم )
نزدیک بود شب بریم پشت میله ها ، هه...
به خیر گذشت
جای همه خالی بود ...
۱۱ دی ۹۲ ، ۱۲:۴۹
محمد
محمد
پله ها آگاهی ؟
هه...
یه بار نشسته بودم اونجا ، کودک درونم کرمش گرفت مجبورم کرد برم بالا . دیدم یارو روش اونوره . دره تراسم باز بود
هیچی دیگه ....
رو به روی گنبد طلا ...
بدون هیچ مانعی ...
ی یه ربی تو حال خودم بودم که یهو خفت شدیم ( با دوستم بودم )
نزدیک بود شب بریم پشت میله ها ، هه...
به خیر گذشت
جای همه خالی بود ...
هه...
یه بار نشسته بودم اونجا ، کودک درونم کرمش گرفت مجبورم کرد برم بالا . دیدم یارو روش اونوره . دره تراسم باز بود
هیچی دیگه ....
رو به روی گنبد طلا ...
بدون هیچ مانعی ...
ی یه ربی تو حال خودم بودم که یهو خفت شدیم ( با دوستم بودم )
نزدیک بود شب بریم پشت میله ها ، هه...
به خیر گذشت
جای همه خالی بود ...